این جا همه ی درخت هامان بیدند لبخند و بهار بی تو در تبعیدند
بی روی تو لحظه لحظه هامان مرگند باتو همه ی ثانیه هامان عیدند
بعد از شب انتظار آمد بی تو شوریده و بی قرار آمد بی تو
آقای غریب من که دلتنگ توام یکبار دگر بهار آمد بی تو
عبدالرحیم سعیدی راد
روزها بی تو کهنه می شوند و تنها آمدنت نوروز ماست ، روزی که بهار می شود.
*اللهم عجل لولیک الفرج*
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 11:1 عصر روز سه شنبه 91 فروردین 1